سقوط طبقه متوسط در سایه ورشکستگی آبی و اقلیم بحرانی
- Nikahang Kowsar
- 3 minutes ago
- 2 min read
نیک آهنگ کوثر

در دهههای اخیر، طبقه متوسط در بسیاری از کشورهای جهان، بهویژه کشورهای در حال توسعه، با روندی فرسایشی مواجه بوده است. این روند در ایران به شکلی مضاعف و خطرناک با دو عامل بیرونی و درونی گره خورده است: بحران منابع آب و تغییرات اقلیمی. این یادداشت تلاش میکند نشان دهد که کوچک شدن طبقه متوسط نهتنها نتیجهٔ سیاستهای اقتصادی ناعادلانه است، بلکه با فروپاشی محیط زیستی و بیثباتی اقلیمی پیوندی عمیق دارد؛ پیوندی که نظم اجتماعی و آینده سیاسی کشور را به خطر میاندازد.
بخش اول: طبقه متوسط، ستون دموکراسی و ثبات اجتماعی
طبقه متوسط حامل توسعه، نوآوری، مشارکت سیاسی، و سرمایه اجتماعی است. این طبقه در ایران شامل بخشهایی از کارمندان دولت، معلمان، پزشکان، مهندسان، کشاورزان نیمهصنعتی، و صاحبان کسبوکارهای کوچک بوده است. اما با فشار اقتصادی، تورم، فساد ساختاری و ناکارآمدی نهادهای مدنی، این طبقه روزبهروز ضعیفتر شده و به طبقه فرودست رانده میشود. اکنون، فشار زیستمحیطی نیز به این سقوط شتاب داده است.
بخش دوم: بحران آب و اقلیم؛ ماشه فروپاشی معیشت
تغییرات اقلیمی موجب کاهش بارندگی، افزایش دما، و خشکسالیهای مکرر شده است. همزمان، سوءمدیریت منابع آب، سدسازی بیرویه، حفر چاههای غیرمجاز و فرونشست زمین موجب نابودی سفرههای آب زیرزمینی شده است. بسیاری از کشاورزان و دامداران طبقه متوسط که معیشتشان وابسته به منابع طبیعی بوده، اکنون با بدهی، بیکاری و مهاجرت اجباری روبهرو شدهاند. صنایعی چون گردشگری، صنایع غذایی، و حتی آموزش نیز از بیثباتی اقلیمی آسیب دیدهاند.
بخش سوم: نابرابری و شکنندگی امنیت ملی
کوچک شدن طبقه متوسط یعنی از بین رفتن ضربهگیر موجود میان فقرا و ثروتمندان. در چنین شرایطی، جامعه دو قطبی شده و قابلیت تحمل بحرانهای جدید را از دست میدهد. نارضایتی اجتماعی افزایش مییابد، مشارکت مدنی کاهش مییابد، و فضای سیاسی مستعد ظهور نیروهای پوپولیستی یا سرکوبگر میشود. بحران آب و اقلیم، با تشدید مهاجرت داخلی، حاشیهنشینی و فقر، زمینهساز ناآرامیهایی است که دیگر صرفاً اقتصادی نیستند، بلکه تهدیدی برای انسجام ملیاند.
جمعبندی:
کوچک شدن طبقه متوسط را نمیتوان صرفاً یک پیامد اقتصادی دانست؛ این پدیده نتیجهٔ همافزایی سیاستگذاری ناعادلانه، فروپاشی محیط زیست، و بیعملی در برابر تغییرات اقلیمی است. راه برونرفت از این بحران، بازسازی اعتماد عمومی، اصلاح سیاستهای آب و اقلیم، و توانمندسازی طبقه متوسط است؛ نه از طریق شعار، بلکه از طریق برنامههای مشارکتی، تمرکززدایی، عدالت زیستمحیطی، و بازتعریف توسعه در شرایط اقلیمشکن.
کشوری که طبقه متوسط خود را از دست بدهد، نهتنها عدالت، که آینده خود را از دست خواهد داد.
Comments