جمهوری آبدزدکها و بحران آب در یزد و اصفهان
- Nikahang Kowsar
- Apr 2
- 4 min read
نیک آهنگ کوثر

نگاهی به تاریخچهی انتقال آب از زایندهرود به یزد، نامهای آشنایی را پیش رویمان میگذارد: آیتالله خاتمی، سید محمد خاتمی، حبیبالله بیطرف، غلامحسین کرباسچی، میرحسین موسوی، رضا اردکانیان و محمد ملکمدنی. اوایل دهه ۱۳۶۰، وزارت نیرو برای حل مشکل کمآبی یزد، طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون را پیشنهاد داد؛ چراکه منابع زیرزمینی یزد محدود بود و برداشت بیش از حد، خطرناک تلقی میشد.
بهجای اصلاح مصرف و تطبیق با اقلیم خشک یزد، مسوولان محلی ایده انتقال آب را با خانوادهی بانفوذ خاتمی مطرح کردند. سید محمد خاتمی که آن زمان عضو کابینهی موسوی بود، حمایت نخستوزیر را جلب کرد. در مهر ۱۳۶۲، موسوی در پیامی به سمینار بررسی مسائل آب یزد تأکید کرد که تأمین آب این استان حیاتی است و نباید نگران هزینههای آن بود.
در سال ۱۳۶۶، آیتالله روحالله خاتمی (امام جمعه یزد)، آیتالله طاهری (امام جمعه اصفهان)، کرباسچی (استاندار اصفهان)، بیطرف (استاندار یزد) و چند مقام دیگر، توافقنامهای امضا کردند تا سالانه ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب از زایندهرود به یزد منتقل شود. طاهری حتی متعهد شد یک میلیارد تومان از هزینهها را تأمین کند.
این تصمیم بدون نظرخواهی از مردم اصفهان گرفته شد، مانند بسیاری از پروژههای آبی جمهوری اسلامی که از بالا و بدون مشارکت عمومی طراحی میشوند.
اما سؤال مهم این بود: اگر سهمی از آب زایندهرود به یزد برود، کمبود آن چگونه جبران میشود؟ پاسخ مدیران، انتقال آب بینحوضهای از کارون بود، چون احداث سد در اطراف یزد ممکن نبود.
پیشتر نیز طرحی برای انتقال آب از مروست به یزد مطرح شده بود، قرار بود با ساخت سدهایی در بوانات و خوانسار، آب تأمین شود، اما در سال ۱۳۶۰ این طرح بهدلیل کمآبی منطقه رد شد.
در عمل، مدیران و خانوادههای پرنفوذ یزدی، بهجای مدیریت منابع محدود و سازگار با اقلیم، به دنبال توسعهی صنعتی و رانتی رفتند. آنها بهجای اصلاح مسیر، راه آسانتر یعنی انتقال آب از مناطق دیگر را انتخاب کردند و با تکیه بر قدرت، پول و نفوذ، فشار را به حوضهی کارون منتقل کردند.
وقتی مردم و کشاورزان در اصفهان نگران کاهش حقآبه شدند، وزارت نیرو با خیال راحت وعده داد که از کارون آب بیشتری منتقل خواهد شد. به بیان ساده، کمبود ناشی از انتقال آب به یزد، با برداشت بیشتر از کارون جبران شد. آن هم بدون پرسیدن نظر مردمان حوضه کارون و بدون انجام هر گونه ارزیابی اثرات محیط زیستی. فاز نخست طرح انتقال آب از زایندهرود به شهر یزد، در اسفند ۱۳۷۸ با حضور رئیسجمهور وقت، سید محمد خاتمی، به بهرهبرداری رسید. در گزارشها، شرکت مشاور این پروژه، «مهاب قدس» ذکر شده که سابقهای طولانی در آسیب رساندن به منابع طبیعی ایران در کارنامه این مجموعه دیده میشود.
تجربه شخصی
وقتی سید محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، یادداشتهای انتقادی مرا در بولتن خبری مخصوص ریاستجمهوری خوانده بود—بولتنی که شامل بریده روزنامهها و تحلیلها است—از دیدگاه من نسبت به سیاستهای توسعهای دولتش تعجب کرده بود. او مرا احضار کرد، و در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۸۰، تنها سه روز پس از انتخابات ریاستجمهوری، در حضور پدرم، زندهیاد دکتر آهنگ کوثر، با او دیدار کردم.
در آن دیدار، صریحاً به خاتمی گفتم که سیاستهای سازهمحور دولتش، بهویژه در حوزهی آب، میتواند خسارتهای بزرگی برای کشور بهجا بگذارد. تأکید کردم که نادیده گرفتن آبخوانها و شیوهی نادرست مدیریت وزارت نیرو، خطری جدی برای آیندهی ایران خواهد بود.
به او یادآور شدم که خودش اهل اردکان یزد است، شهری که حیات آن قرنها مدیون قناتها بوده است. پس بهتر از هر کسی باید بداند که راهحلهای سنگین و سازهای برای بسیاری از مناطق فلات مرکزی ایران پاسخگو نیستند. راهکار درست، مدیریت سیلابها و تغذیهی مصنوعی آبخوانها در مناطقی است که از نظر زمینشناسی برای این کار مناسباند. آن زمان، نقشهی اولیهای از این مناطق تهیه شده بود. امروز میدانیم که بیش از ۱۴.۹ میلیون هکتار از اراضی آبرفتی کشور برای مهار سیلاب و ذخیرهی آب مناسباند، و اگر این سیلابها درست مدیریت شوند، میتوان بیش از ۴۰ میلیارد متر مکعب به منابع آب تجدیدپذیر کشور افزود. نتیجه انتقادهایم، سانسور نوشتههای انتقادی دیگر و سرکوب من بود.
در جمهوری اسلامی، منافع مالی و سیاسی نقش تعیینکننده دارند. همین منافع باعث شد که اصلاحطلبان در شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران (آب و نیرو) و سپاهیان قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا به شرکای مطمئن یکدیگر تبدیل شوند. پس از خروج اشغالکنندگان سابق سفارت آمریکا از "آب و نیرو"، شرکتهای جدیدشان، شرکای اجرایی و مشاوره پروژههای بزرگ سدسازی و انتقال آب شدند.
در حالی که بسیاری از مخاطبان رسانهها تصور میکنند اصلاحطلبان و اصولگرایان سپاهی دشمنان سرسخت یکدیگرند، معمولاً از روابط درهمتنیدهی اقتصادی میان این جناحها بیخبرند. بخشی از این ناآگاهی، ناشی از حضور فعال نیروهای رسانهای ویژه در روابط عمومیهاست—افرادی که با مهارت خاصی در تحریف واقعیتها عمل میکنند. اما این تحریف چگونه صورت میگیرد؟ با پرداخت پول و سکه، سفارش محتوای ویژه و استفاده از اهرم آگهی. رسانههایی که بقایشان به آگهیهای دولتی وابسته است، در برابر این فشارها معمولاً تسلیم میشوند.
امسال چگونه خواهد بود؟
کشاورزان حوضه زایندهرود بهدلیل محروم ماندن از حقآبه خود، دیگر تاب تحمل انتقال آب به یزد را ندارند. آنها بر پایهی وعدههایی که دریافت کردهاند، منتظر رسیدن آب بیشتر از حوضهی کارون هستند. اما در سوی دیگر، مردم حوضه کارون در چهارمحال بختیاری و خوزستان که تبعات کاهش آب را با تمام وجود لمس کردهاند، اکنون با آگاهی بیشتری نسبت به مسائل محیطزیستی، بهسادگی زیر بار چنین انتقالهایی نمیروند.
در این میان، بخشی از کشاورزان در مناطق بالادستی زایندهرود، بهویژه در محدوده شهرستان سامان، مقادیر زیادی از آب رودخانه را برداشت میکنند و در نتیجه، آب کمتری به پاییندست میرسد. کشاورزان در دشتهای اصفهان نیز که دیگر آبی از رودخانه نمیگیرند، ناچارند برای ادامهی کشت، به منابع آب زیرزمینی متوسل شوند؛ منابعی که سال به سال شورتر میشوند و برداشت بیرویه از آنها، روند نشست زمین را تسریع میکند.
از سوی دیگر، شهر یزد هم با چشماندازی نگرانکننده روبهروست.
بر پایهی تجربه، تمامی راهحلهای موقتی چیزی جز «چسبزخم» نیستند. مشکلات با گذر زمان عمیقتر خواهند شد. حتی اگر ابرهای اقیانوس هند به یاری فلات مرکزی بیایند، بهدلیل نبود زیرساختهای ارزانقیمت برای مدیریت سیلاب و تغذیهی مصنوعی آبخوانها در مسیر مسیلها، بخش عمدهای از سیلابهای احتمالی یا هدر میروند یا تبخیر میشوند. در کوتاهمدت، چارهای جز کاهش جدی مصرف، جلب مشارکت عمومی و سازگاری با واقعیتهای جدید اقلیمی وجود ندارد. توسعهی ناپایدار تا امروز چیزی جز ضرر برای اکثریت و سود برای اقلیتی قدرتمند بههمراه نداشته است. بهقول سعدی: «یارِ ناپایدار، دوست مدار.»
Comments